رازهای موفقیت

نوشته شده توسط:بنیامین بارانی نیا | ۰ دیدگاه
  همه ما موفقیت در زندگی را دوست داریم اما گاهی دستیابی به آن دشوار می شود. به راستی راز افراد موفق چیست؟ ما در اینجا چند راز افراد موفق را که شاید تا به حال نمی دانستید، برایتان آورده ایم تا با خواندن آنها شما هم با سرعت بیشتری به موفقیت دست یابید. عادات غیرعادی دارند حتما درباره عادات عجیب و غ...

کتاب معجزه ی شکر گذاری - راندا برن

نوشته شده توسط:بنیامین بارانی نیا | ۰ دیدگاه
سلام خدمت دوستان عزیزم امروز براتون یه کتاب فوق العاده و بی نظیر و آماده کردم این کتاب کمک میکنه زندگی تو متحول کنی و تو زندگیت شاهد چیزای بی نظیری باشی که تا حالا نبودی این کتاب یکی از پر فروش ترین کتاب هاست و بهتون توصیه میکنم حتما حتما حتما بخونینش و بهش ایمان داشته باشید اگه میتونید یه نسخه ...

انگیزشی - کنکور 96

نوشته شده توسط:بنیامین بارانی نیا | ۰ دیدگاه
  سلام خدمت کنکوری های عزیز و مخصوصا خودت ... اول از هرچیز براتون آرزوی موفقیت و سر بلندی رو دارم و شک نکنید که این اتفاق میفته اگه خودتون رو باور کنید اصلا مهم نیست چقدر درس خوندی چی رو خوندی چی رو نخوندی ، تست کم زدی و ....  امروز میخوام براتون از یه موضوع مهم حرف بزنم که خیلیا فراموشش میکنن م...

آمـــــــــــــــــــــوزش شعبده بازی

نوشته شده توسط:بنیامین بارانی نیا | ۱۱ دیدگاه
     سلام خدمت دوستان گل از اونجایی که میدونم و میدونین که خیلی ها به شعبده بازی علاقه دارن و دوست دارن این حرفه رو ادامه بدن یا کم کمش از ته و توهش سر در بیارن ولی متاسفانه به خاطر کمبود امکانات و حمایت ها نمیشه که این حرفه رو ادامه داد یا بهتره بگم خیلی سخته جوری که خودم بعد از اینکه سه سال شع...

نتیجه ی کنکور من !!!!!!!!!

نوشته شده توسط:بنیامین بارانی نیا | ۰ دیدگاه
              سلام خدمت دوستان گلم امیدوارم حالتون خوب خوب باشه من دانشگاه امیر کبیر تهران قبول شدم خدا رو شکر ولی کاش بهتر میشد  ....... هدفم خوشحال کردن خانوادم بود آخه زیادی ازم انتظار داشتن همه ی فک و فامیل بابام که پارسال رتبه ی 1 دکتری ریاضی شاخه ی جبر شد خواهر کوچیکمم قبل کنکور نتیجش اومد...

زیباترین داستان عاشقانه (کوتاه)

نوشته شده توسط:بنیامین بارانی نیا | ۰ دیدگاه
  پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار می کرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه می رفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد...